سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسى را که چهار چیز دادند از چهار چیز محروم نباشد : آن را که دعا دادند از پذیرفته‏شدن محروم نماند ، و آن را که توبه روزى کردند ، از قبول گردیدن ، و آن را که آمرزش خواستن نصیب شد ، از بخشوده گردیدن ، و آن را که سپاس عطا شد از فزوده گشتن . و گواه این جمله کتاب خداست که در باره دعاست « مرا بخوانید تا بپذیرم . » و در آمرزش خواستن گفته است : « آن که کارى زشت کند یا بر خود ستم کند سپس از خدا آمرزش خواهد ، خدا را بخشنده و مهربان مى‏یابد . » و در باره سپاس گفته است : « اگر سپاس گفتید براى شما مى‏افزاییم . » و در توبت گفته است : « بازگشت به خدا براى کسانى است که از نادانى کار زشت مى‏کنند ، سپس زود باز مى‏گردند ، خدا بر اینان مى‏بخشاید و خدا دانا و حکیم است . » [نهج البلاغه]
سه شنبه 87 تیر 18 , ساعت 12:39 صبح

رفقا سلام

خسته شدیم اینقدر که حرفای ضد و نقیض شنیدیم
یکى همه کارها رو به خدا نسبت می­ ده انگار که انسان هیچ نقشى در سرنوشت خودش نداره و دیگرى خودشو همه کاره و فعّال ما یشاء می دونه و خدارو هیچ کاره. یکى ائمه رو عین مردم عادی می دونه و دیگرى اون بزرگوارانو در حدّ خدا مى ‏دونه. یکى زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مى‏ دونه و یکی دیگه حتی به درخت و دیوار، متوسل می شه وریسمان می بنده و ...
اگه یکم به اطراف خودمون با دقت بیشتری نگاه کنیم نمونه های زیادی از اینا رو می بینیم.
حالا به نظر شما واقعا حق با کیه؟
من که خودم گیج شدم. خدا ان شاالله هدایتم کنه.
همه مون هزاران بار واژه هدایتو شنیدیم. اما فقط شنیدیم. همین و بس. اما این بار فرق می کنه. این بار می خوایم یکم بهش توجه کنیم. این بار نمی خوایم فقط یه شنونده باشیم بلکه می خوایم هدایت بشیم. خسته شدیم از این بلاتکلیفی. بیاید برای یه بار تو عمرمون راهمونو انتخاب کنیم.
در پست های بعدی بیشتر راجع به هدایت صحبت می کنیم. (به شرط بقای عمر)


شنبه 87 تیر 15 , ساعت 1:31 صبح

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً  الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُُمْ فىِ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَْسَبُونَ أَنهَُّمْ یحُْسِنُونَ صُنْعًا (کهف 103-104)

ترجمه : بگو: آیا شما را از آنها که در کردار زیانکارترند آگاه سازیم؟ کسانى هستند که سعیشان در زندگى دنیا هدر رفته و با این حال مى‏پندارند که کار نیک انجام مى‏دهند.
 براتون یه مثال می زنم:

یه زمانی من فکر می کردم خیلی کارم درسته. باخودم می گفتم دیگه از این بهتر نمی شه. کار فرهنگی اونم در اینترنت! قطعا امام زمان ازم راضیه. اما چند وقتی گذشت و فهمیدم که کارفرهنگی و دین و خدا و...  بهانه ای بیش نیست. به اطراف نگاه کردم. دیدم هیچ کدوم از کارام رنگ و بوی الهی و خدایی نداره. اصلا معلوم نیست هدفم چیه. تازه به فرهنگی بودن کارمم شک کردم.
دوستان عزیزم این اخسرین اعمال هست.می دونید چرا؟
چون من فکر می کردم دارم بهترین کارو انجام می دم درصورتیکه....
من ناراحت نیستم. چون تو این دنیا به این موضوع رسیدم. اگه قیامت شده بود .پرده ها کنار می رفت و حقیقت اعمال معلوم می شد اونوقت من چه حالی داشتم؟
اینارو گفتم که حواسم باشه برا چی دارم وبلاگ می زنم.
همین



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

هدایت - قسمت اول
بسم الله الرحمن الرحیم